دلم تنگ است و این شبها یقین دارم که میدانی
صدای غربت غم را از احساسم تو میخوانی
شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی
میان برزخ عشقت پریشان و گرفتارم
چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته میرانی؟
بـــــــــــرای تو مینویسم آهستــه بخوان
|
|
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |